همیشه برای لذت بردن از سفر و دیدن جاذبههای دیدنی یک شهر، لازم نیست به دنبال مکانهای تاریخی و فرهنگی باشید. گاهی دیدن یک خیابان نیز میتواند چنان خاطره زیبایی در ذهن شما بسازد که هیچ یک از اماکن تاریخی نمیتوانند. در سراسر دنیا این خیابانها کم نیستند. خیابانهایی که میتوانید چند صباحی از آرامش آن لذت ببرید. اما خیابان چهارباغ اصفهان در این میان همانند الماسی زیبا میدرخشد؛ الماسی که به درخششش خیره خواهید شد و نمیتوانید چشم از آن بردارید. شاید برخی بتوانند آن را با خیابان ولیعصر تهران مقایسه کنند و برخی دیگر آن را مشابه خیابان سی تیر بدانند. اما خیابان چهارباغ اصفهان تنها همانند خودش است و هیچ همتایی ندارد. با سفرزون همراه باشید تا دست در دست، این خیابان زیبای تاریخی را بهتر بشناسیم.
پیش از اینکه یک جاذبه را از نزدیک ببینید یا حتی تصاویر آن را جستجو کنید، نام آن به گوش شما میخورد. به همین دلیل است که امکان دارد در ابتدا این سوال در ذهن شما به وجود بیاید که چرا نام این خیابان چهارباغ است؟ زمانی که خودم اولین بار به اصفهان سفر کردم، یکی از کسبه خیابان چهارباغ اصفهان با لهجه شیرین محلی به من گفت :«اصفهان نه چهارباغش چهار تا باغ داره، نه سی و سه پلش سی و سه پل داره و نه منار جنبانش دیگه میجنبه»!
خب این کاملا یک شوخی محلی بود که بعد از این همه مدت هنوز هم من را به یاد خیابان چهارباغ اصفهان میاندازد. از همان لحظه بود که خواستم بدانم واقعا چرا نام این خیابان را چهارباغ نامیدهاند؟ چون در حال حاضر جز یک پارک که در جوار این خیابان است، اثری از باغ و بوستان نیست.
اگر کمی در تاریخ راجع به معماری ایران تحقیق کنید، خواهید دید که عدد چهار در این هنر بسیار مهم بوده. معماران باستانی ایران، از عدد چهار بارها و بارها در معماری خود استفاده میکردند. این مسئله آنقدر بارز بود که حتی در معماری تاج محل نیز که تحت تاثیر معماری ایرانی بوده، این مساله دیده میشود.
این منطقه نیز یادگار معماری همان دوران است. دورانی که میتوان آن را دوران طلایی معماری ایران دانست. متاسفانه دیگر خبری از آن باغ و بوستان نیست، اما هنوز هم اینجا را به نام خیابان چهارباغ میشناسند.
زمانی که صحبت از یک جاذبه تاریخی به میان میآید، اولین سوالی که در ذهن ما نقش میبندد، قدمت آن است. در مورد خیابان چهارباغ اصفهان باید بدانید که طراحی آن به دوران شاه عباس اول باز میگردد. اگر کمی در مورد تاریخ اطلاعات داشته باشید، میدانید که در این دوران اصفهان پایتخت ایران بود. به همین دلیل است که این دوره را میتوان دوره طلایی اصفهان دانست. در این دوره ابنیه مهم زیادی داخل اصفهان ساخته شد. بسیاری از جاذبههای تاریخی و فرهنگی اصفهان نیز به همین دوران باز میگردد.
از طرفی همانطور که اشاره کردیم، سبک چهارباغ یکی از سبکهای باستانی ایرانی بوده است. اولین بار باغ پاسارگاد به دستور کوروش کبیر از این طریق ساخته شد. به همین دلیل پادشاهان ایرانی نیز علاقه زیادی به سبک چهارباغ داشتند. این سبک به دو شیوه مختلف تقسیم میشد. در یکی از این شیوهها، باغ به وسیله یک خیابان اصلی به دو قسمت تقسیم شده و سپس یک خیابان فرعی از میانه آن میگذشت که آن را به چهار قسمت تقسیم کند.
خیابان اصلی چهارباغ نیز از سی و سه پل آغاز میشد و از میانه باغی زیبا میگذشت. عامل سرسبزی و زیبایی این باغ، عبور جوی آبی بود که از زاینده رود نشات میگرفت. امروزه هنوز این جوی وجود دارد اما متاسفانه آب زاینده رود دیگر در آن جریان ندارد. اما باز هم با بالا آمدن آب زاینده رود، آبی زلال در آن جریان پیدا میکند که باعث خنکای هوای اطراف میشود.
اگر کمی به معماری علاقهمند باشید و چشمانتان به جزئیات دقت کند، قطعا متوجه تغییرات معماری در دو بخش خیابان چهارباغ اصفهان خواهید شد. زمانی که سر تا ته این خیابان را قدم بزنید، خواهید دید که دقیقا از سی و سه پل، انگار که معماری خیابان چهارباغ تغییر میکند. ین تغییر در سبک معماری به این دلیل است که خیابان چهارباغ اصفهان از دو بخش مختلف تشکیل شده است.
بخش اول به همان چهارباغ عباسی معروف است. این بخش از سی و سه پل آغاز شده و به سمت شمال شهر ادامه پیدا میکند. این قسمت از چهارباغ در همان دوران شاه عباس اول ساخته شده است. اما در دوران پهلوی، رضا شاه دستور داد تا این خیابان را از جنوب تا دروازه شیراز امتداد دهند.
این منطقه تاریخی در دوران مختلف دست خوش تغییرات متفاوتی شد. دوران صفویه را میتوان دوران اوج چهارباغ دانست. در دوران زندیه و افشاریه با وجود اینکه توجه خاصی به این باغ نداشتند، اما آسیبی نیز به آن وارد نکردند. اما متاسفانه دوران قاجاریه، خاطرات تلخی را برای چهارباغ به جای گذاشت. در آن دوران ظل السلطان یا همان سلطان مسعود میرزا، پسر ناصرالدین شاه، حاکم اصفهان بود. او با شکار بی رویه، نسل بسیاری از حیوانات اصفهان را منقرض کرد. او همچنین در گام بعدی، اقدام به تخریب چهارباغ نمود که با دخالت حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی، ماجرا ختم به خیر شد.
امروزه پس از گذشت حدود ۴۰۰ سال، ما میتوانیم بر سنگ فرش این خیابان زیبا قدم بگذاریم. جایی که شاید هزاران هزار آدم مختلف روی آن قدم برداشتند؛ کسانی که دیگر در بین ما نیستند و حتی از خاطر دیگران نیز پاک شدهاند. خیابانی که سینهاش مالامال از خاطرات گذشته است و آن را میتوان گوشه دنجی از تاریخ اصفهان دانست.
خوشبختانه امروزه شهرداری اصفهان برای حفظ این اثر تاریخی، ورود هر گونه وسیله نقلیه را به آن ممنوع کرده است. تمام مسیر سنگ فرش شده و تنها با پای پیاده باید از زیباییهای این خیابان لذت ببرید. البته اگر تنها قصد عبور از آن را داشته باشید، میتوانید سوار بر وسایل نقلیه برقی شوید که شهرداری برای رفاه حال شهروندان تدارک دیده است.
قدم زدن در این خیابان نیاز به ورودیه ندارد. شما تنها کافیست که یک دوربین به دست داشته باشید و از ابتدای خیابان شروع به حرکت کنید. هنوز هم درختان زیادی در این خیابان به چشم میخورند که سایه خود را بر سر مسافران افکندهاند. با وجود شلوغی و تراکم جمعیت، خبری از ازدحام و سر و صدا نیست. انگار که جریان زندگی در اینجا بسیار آرام است. سکوت را میتوانید با پوست و گوشت خود احساس کنید. تنها باید در این خیابان قدم زد و دیدن حتی یک نقطه از آن را نیز، از دست نداد.
با اینکه خیابان چهارباغ عباسی به خودی خود یک جاذبه بسیار مهم و دیدنی به شمار میآید، در بین جاذبههای دیگر اصفهان، نقطه مرکزی نیز محسوب میشود. چهار جاذبه مهم اصفهان در نزدیکی چهارباغ واقع شدهاند. شما با پای پیاده و بدون استفاده از وسایل نقلیه میتوانید از هر چهار جاذبه دیدن فرمایید.
در همسایگی خیابان چهارباغ، پارکی بسیار وسیع و دیدنی با نام هشت بهشت وجود دارد. باغی زیبا که مردم اصفهان ساعتها وقت خود را در آن سپری میکنند. این پارک در بین مردم شهر بسیار اهمیت دارد و هیچگاه آن را نمیتوانید خلوت بیابید. البته با وجود تراکم زیاد جمعیت، باز هم جایی برای بازدید شما وجود دارد. مساحت این پارک آنقدر زیاد است که ازدحام جمعیت اصلا به چشم نمیآید.
همچنین باید بدانید که داخل این پارک زیبا، عمارتی با همین نام وجود دارد. عمارتی که قدمت آن به حدود ۴۰۰ سال پیش باز میگردد. این عمارت زیبا تقریبا در مرکز پارک واقع و نمای بسیار زیبایی به هشت بهشت بخشیده است. اما متاسفانه در حال حاضر موقتا به دلیل تعمیرات، غیر قابل بازدید است. همه ما امیدواریم که به زودی بتوانیم از آن دوباره بازدید کنیم.
خب، در مورد سی و سه پل اصلا لازم نیست که صحبت کنیم. پلی زیبا که به نوعی نماد اصلی اصفهان به شمار میآید. این پل نقطه عطف خیابان چهارباغ اصفهان به شمار میآید. همانطور که اشاره کردیم، در دوران شاه عباس اول، خیابان چهارباغ از سی و سه پل آغاز شد و به سمت شمال شهر ادامه یافت. اما در زمان رضا شاه پهلوی، خیابان چهارباغ از سی و سه پل تا دروازه شیراز امتداد پیدا کرد.
به هر صورت، خیابان چهارباغ به سی و سه پل راه دارد. شما میتوانید با پای پیاده خودتان را به سی و سه پل برسانید تا نگران جای پارک و یا هزینه تاکسی و پیدا کردن اتوبوس نباشید.
قطعا یکی دیگر از دیدنیترین جاذبههای تاریخی اصفهان، کاخ چهل ستون است. کاخی زیبا که در خیابان سپه و دقیقا پشت ساختمان شهرداری اصفهان واقع شده است. شما میتوانید از داخل پارک هشت بهشت و یا خود خیابان چهارباغ، خودتان را به چهل ستون برسانید. البته توجه داشته باشید که ساعت بازدید چهل ستون تا هفت عصر بیشتر نیست.
مسجد چهارباغ یا همان مدرسه چهارباغ، آخرین بنایی است که از دوران صفویه به جای مانده. این مدرسه زیبا حدود سی سال قدمت دارد و در دوران صفویه ساخته شده. از همان دوران از این مسجد به عنوان مدرسه برای تدریس به طلاب استفاده میشده. در گذشته آن را مدرسه مادر شاه یا مدرسه سلطانی مینامیدند و امروزه نام آن به مدرسه علمیه امام صادق تغییر پیدا کرده. معماری این مدرسه بسیار زیبا و دیدنی است. از همان لحظه ورود محو زیبایی و عظمت آن خواهید شد. همچنین جالب است بدانید که این مدرسه دقیقا در مسیر چهار باغ قرار داشته و لازم نیست تغییر مسیر دهید.
در خیابان چهارباغ اصفهان لازم نیست کار خاصی انجام دهید تا از آن لذت ببرید. تمام مسیر سرتاسر زیبایی است. از ساختمانهای زیبا گرفته تا درختانی قدیمی و مردمانی مهمان نواز که در خیابان قدم میزنند. شما میتوانید از دروازه شیراز بازدید خود را آغاز کنید. خود دروازه شیراز یکی از جاهای دیدنی اصفهان به شمار میآید. مسیر خود را از چهارباغ پهلوی آغاز کرده و به سمت سی و سه پل بروید. البته باید بدانید که مسیر از سی و سه پل سنگ فرش شده و اجازه تردد هرگونه وسایل نقلیه داده نمیشود.
زمانی که به سی و سه پل رسیدید، میتوانید کنار زاینده رود کمی خستگی مسیر را از تن بیرون کنید. سپس مسیر را ادامه دهید و به اصل زیبایی خیابان چهارباغ برسید. از اینجا به بعد خبری از صدای وسایل نقلیه نیست. چند قدم که به سمت شمال بروید، سمت راست شما مدرسه چهارباغ به چشم میخورد. کمی جلوتر، بازار هنر اصفهان قرار دارد. بازاری که به آن بازار طلا فروشها میگویند و میتوانید هنر طلا سازی مردم هنرمند اصفهان را شاهد باشید.
سپس مسیر خود را ادامه دهید تا در کنار خود بازار چهارباغ را مشاهده کنید. این بازار مسقف تازه تاسیس است و فروشگاههای زیادی دارد که میتوانید از آنها خرید کنید. پس از آن، ورودی پارک هشت باغ را خواهید دید و مسیر را همینطور ادامه میدهید تا به چهل ستون برسید. این خیابان را میتوان مسیری عالی برای دیدن اماکن تاریخی اصفهان دانست.
یکی از مواردی که در مورد اصفهان باید بدانید، این است که جای پارک برای وسیله نقلیه شما به سختی پیدا میشود. تقریبا اکثر خیابانهایی که به اماکن گردشگری ختم میشوند، پارک مطلقا ممنوع هستند. به همین دلیل بهتر است وسیله نقلیه خود را در جایی مناسب یا در پارکینگ هتل رها کنید و از وسایل نقلیه عمومی استفاده نمایید. اما ما به شما مسیر دسترسی با هر دو روش را نشان خواهیم داد:
شما میتوانید سوار بر مترو یا اتوبوس، خودتان را به ایستگاه امام حسین یا ایستگاه میدان انقلاب برسانید. مسیر سنگ فرش خیابان چهارباغ اصفهان از میدان انقلاب آغاز شده و به میدان امام حسین ختم میشود. به همین دلیل از هر طرف که پیاده شوید، میتوانید خودتان را به خیابان چهارباغ برسانید. ایستگاه امام حسین بیشتر به چهل ستون نزدیک است و برای دسترسی ساده به سی و سه پل باید در ایستگاه انقلاب پیاده شوید.
در ضمن از هرجای اصفهان که بخواهید، میتوانید با تاکسی به خیابان چهارباغ بیایید. البته تصمیم با شماست که قصد دارید مسیر را از جنوب به شمال یا از شمال به جنوب آغاز نمایید.
خوب همانطور که گفتیم، یکی از مهمترین مشکلات سفر به اصفهان، پیدا کردن جای پارک مناسب است. اگر با وسیله نقلیه شخصی خود قصد دارید به خیابان چهارباغ بیایید، باید در مورد جای پارک خود اطمینان حاصل فرمایید. شما باید ابتدا خودتان را به زاینده رود برسانید. در امتداد قسمت شمالی زاینده رود، خیابانی با نام خیابان شهید مطهری وجود دارد. این خیابان را به سمت شرق ادامه دهید تا به میدان انقلاب برسید. میدان را دور بزنید تا در سمت چپ خود، خیابان پاسداران را ببینید. خیابان پاسداران را که ادامه دهید، به پارک هشت بهشت خواهید رسید. اینجا میتوانید وسیله نقلیه خود را در پارکینگ هشت بهشت پارک کنید. این پارکینگ مسقف نیست اما تحت نظر شهرداری بوده و بسیار ارزان قیمت است.
خب دوستان سفرزونی، نظر شما در مورد خیابان چهارباغ اصفهان چیست؟ آیا به نظر شما محدود کردن دسترسی وسایل نقلیه به این خیابان میتواند به بقای آن کمک کند؟ به نظر شما چه تدابیر دیگری لازم است تا از این اثر تاریخی زیبا محافظت شود؟ نظرات و پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارید. فراموش نکنید که ما عاشق شنیدن نظرات و تجربیات شما هستیم!
مگر میشود ایرانی بود و مولانا را نشناخت؟ مولانا جلال الدین بلخی، شاعر و عارف فارسی زبان که آثار وی را هنوز هم که هنوز است در کلاسهای مختلف زبان فارسی تدریس میکنند. اشعاری از وی بر جای مانده که به حق باید آنها را با طلا بر در و دیوار شهر نوشت. شخصیتی والا که میتوان از او الگو گرفت. در حقیقت ما بخش مهمی از فرهنگ و ادبیات خود را به این بزرگوار مدیون هستیم. این شاعر برجسته در دوره سلجوقیان، پس از حمله مغولها، به قونیه گریخت. او در همان جا دار فانی را وداع گفت و به همین دلیل موزه مولانا و آرامگاه او در قونیه ترکیه قرار دارد. با سفرزون همراه شوید تا موزه مولانا و آرامگاه این بزرگوار را بهتر بشناسید.
مولانا جلال الدین بلخی در سال ۱۲۷۳ میلادی چشم از جهان فرو بست. مزار او بر فراز تپهای با ارتفاع حدود هزار متر قرار دارد. زندگی و فوت این بزرگوار همزمان با دوران سلجوقیان بود. در تاریخ، این دوران را دوره طلایی معماری ایران و ترکیه میدانند. از طرف دیگر مولانا در میان مردم قونیه ارج و قرب بسیار زیادی داشت. به همین دلیل، حدود یک سال پس از فوت مولانا، تصمیم بر این شد که حرمی بر مزار مولانا بنا کنند. نظارت این ساخت و ساز بر عهده همسر امیر سلیمان سلجوق بود.
در سالهای ابتدایی، حرم مولانا تنها ۶ هزار و ۵۰۰ متر مربع وسعت داشت. به تدریج زائران زیادی به احترام مولانا عازم حرم او شدند. به همین دلیل رفته رفته بر مساحت این مزار افزوده شد. در حال حاضر مساحت حرم مولانا به حدود ۱۸هزار متر مربع رسیده و قسمتهای مختلفی به آن افزوده شده است.
یکی از نکات قابل توجه در مورد موزه مولانا، معماری منحصر به فرد آن است. زیباترین بخش این ساختمان را میتوان مناره سبز رنگ آن دانست که به شکل مخروطی طراحی شده است. برای ساخت این مناره از صدها سفال سبز رنگ استفاده کرده اند. جالب است بدانید که این مناره سبز و زیبا، امروزه تبدیل به نمادی از قونیه گشته است.
در ابتدا تا چندین سال، این بنای زیبا را به نام حرم مولانا میشناختند و عاشقان این شاعر بزرگ پارسی زبان، به زیارت او میشتافتند. تا اینکه در حدود سال ۱۹۲۶ میلادی، مسئولین قونیه تصمیم گرفتند تا این حرم را تبدیل به موزه کنند. نهایتا در سال ۱۹۲۷ موفق به افتتاح موزه مولانا شدند.
جالب است بدانید که پس از حمله مغولها به ایران، خاندان سلطنتی سلجوقی بودند که مولانا را به قونیه دعوت کردند. پس از آن در سال ۱۲۳۱ میلادی، خاندان سلطنتی، باغ گل رز قونیه را به مولانا تقدیم کرد. این باغ گل رز تبدیل به زمینی شد که امروزه موزه مولانا در آن قرار دارد.
همچنین باید بدانید که تنها پیکر مولانا در این حرم به خاک سپرده نشده است، بلکه پس از فوت اعضای مختلف خانواده وی، پیکر آن عزیزان نیز در همین حرم دفن شد. به این ترتیب حرم مولانا را میتوان یک حرم خانوادگی دانست. اما محل دفن مولانا بسیار منحصر به فرد بود. جایی که در هر بار کاوش و باستان شناسی، آثار تاریخی جدیدی از آن به دست میآمد. آثاری که حتی نشان میداد حدود ۷ هزار و ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، مردمانی در منطقه قونیه زندگی میکردند.
از طرفی هر سال بازدیدکنندگان حرم مولانا افزایش مییافتند و قسمتهای مختلفی به این حرم اضافه میشد. وجود آثار باستانی به دست آمده از آنجا و محبوبیت حرم مولانا بین مردم، باعث شد تا در سال ۱۹۲۷، اینجا به موزه مولانا تبدیل شود.
همانطور که پیشتر به آن اشاره کردیم، بخشهای مختلفی به مرور زمان در موزه مولانا ایجاد شدند. بخشهایی که امروزه هر کدام از آنها برای خود جاذبه دیدنی منحصر به فردی هستند. حال قصد داریم به شما قسمتهای مختلف این موزه زیبا را معرفی کنیم تا هیچ کدام از بخشهای آن را از دست ندهید.
قطعا کسانی که از موزه مولانا بازدید میکنند، قصد دارند تا سنگ آرامگاه وی را زیارت کنند. اکثر کسانی که حرم وی را زیارت میکنند، در کنار سنگ مزار او فاتحه میخوانند تا روح او در آرامش باشد. سنگ مزار مولانا با یک سنگ مزار معمولی بسیار تفاوت دارد. این سنگ از ۱۰ سنگ مختلف تشکیل شده و روی آن را با پارچهای زرکوب پوشیدهاند.
البته تنها جلال و جبروت این قبر نیست که همه را شیفته خود میکند. نوشتههای مختلفی بر در و دیوار اتاق سنگ مزار مولانا وجود دارند که خواندن آنها شما را به فکر وا میدارد. به عنوان مثال یکی از نوشتهها چنین بیان میکند که :«همانی که هستی خودت را نشان بده، یا همانی باش که خودت را نشان میدهی» و روی سنگ قبر وی چنین نوشته که:«محل دفن من را روی زمین مشخص نکنید، مزار من در تمامی قلبهای روشن است».
اتاق آرامگاه مولانا نیز دقیقا زیر همان گنبد فیروزهای رنگ معروف بنا شده است. اگر اهل عرفان باشید میدانید که مولانا تلاش داشت تا همه را به وحدانیت خدا برساند. نقش اصلی حضور گنبد و مناره در معماری باستانی نیز دقیقا همین بوده است. اگر به ساخت گنبد دقت کنید، از یک محیط وسیع به یک نقطه میرسد. انگار که دلالت بر رجعت از عالم فانی به عالم باقی دارد.
مولانا را برخی صوفی و برخی دیگر مسلمان میدانستند. به هر صورت در کنار مسجد موزه مولانا، اتاقی کوچک قرار دارد که آن را تبدیل به نمایشگاه کتب نفیس کردهاند. در بین این کتب، بیشتر قرآنهای نفیس و خطی به چشم میخورند. همچنین در این اتاق میتوانید نسخه اصلی کتاب معروف مثنوی معنوی را مشاهده کنید.
یکی از نکات قابل توجه این بخش از موزه مولانا، وجود چند تار مو است که آن را به عنوان ریش مقدس محمد میشناسند. در میان این کتب شما میتوانید وسایل شخصی مولانا، همانند سجاده او را نیز ببینید. وسایلی که به فرضیه مسلمان بودن مولانا جان بیشتری میبخشد.
از مجللترین قسمتهای موزه مولانا، اماکنی است که در آن مراسم عرفانی برگزار میشده است. اگر کمی به ادبیات و تاریخ علاقه مند باشید، حتما میدانید که مولانا و شاگردانش، همیشه مراسم مختلف مذهبی برگزار میکردند تا به عرفان برسند. یکی از معروفترین این مراسم، رقص سماع نام داشته. همان رقصی که آنقدر دور خود میچرخیدند تا به حالت خلسه برسند. همچنین مراسم هال یا شمانه نیز در این حرم برگزار میشده.
جالب است بدانید که این مراسم را در مسجد داخل حرم، مطبخ و در محوطه انجام میدادند. این قسمتها بسیار مجلل و زیبا هستند و آثار نفیس و گران بهایی را در آنجا قرار دادهاند. پس حتما از آن دیدن فرمایید.
مطبخ یا همان آشپزخانه، یکی از بخشهایی است که بعدا به حرم مولانا اضافه شد. این قسمت در حدود سی سال بعد از ساخت موزه مولانا و در سال ۱۵۴۸ به مجموعه اضافه گشت. صوفیان در این بخش از ساختمان به تعلیم عقاید خود و اجرای مراسم دینی میپرداختند.
این بخش را میتوان بخش مردم شناسی دانست زیرا هنوز هم مجسمههایی با لباسهای سنتی در این بخش وجود دارند. در ضمن یکی از نکات قابل توجه راجع به مطبخ این است که هنوز هم گاهی رقص سماع در آن برگزار میشود. در صورت برگزاری رقص سماع، جمعیت بسیار زیادی برای دیدن آن جمع میشوند.
اگر به یاد داشته باشید، اشاره کردیم که یکی از مراسم مهم دراویش، شمانه است. به همین دلیل بود که سلطان سلیم، در قرن شانزدهم میلادی دستور داد تا بخشی از موزه مولانا ، به اجرای مراسم صوفیان اختصاص یابد. از آن زمان به بعد، بخش زیبایی از ساختمان حرم مولانا که میدانی برای رقصهای مذهبی داشت، تبدیل به مکانی برای برگزاری مراسم مذهبی مهم گشت. حتی تا به امروز مراسم مهم مختلف، همانند سالروز مولانا، در این بخش از موزه مولانا برگزار میگردد.
این اتاقکها نیز جزء بخشهایی هستند که در مرور زمان به مجموعه اضافه شدند. در سال ۱۵۸۴، یکی از پادشاهان امپراطوری عثمانی دستور داد تا آنها را به موزه مولانا اضافه نمایند. تعداد این اتاقکها ۱۷ عدد بوده و برای تزکیه نفس مریدان ساخته شده بود.
از چهار اتاقک به عنوان باجه فروش بلیت ورودی استفاده میکنند. اتاقکهای دیگر نیز به مکانی برای نگهداری از آثار مختلف نفیس و تاریخی اختصاص یافته است.
موزه مولانا همه روزه از ساعت ۹ صبح تا ۱۶:۴۰ دقیقه بعد از ظهر پذیرای بازدیدکنندگان عزیز است. متاسفانه ساعت بازدید بسیار محدود است و باید طوری برنامه ریزی داشته باشید که حداقل سه الی چهار ساعت فرصت برای بازدید کامل داشته باشید. به همین دلیل بهتر است دیرتر از ساعت ۱۲ اقدام به بازدید نفرمایید.
همچنین باید بدانید که ساعات ابتدایی صبح، بهترین زمان برای بازدید هستند. اگر دقیقا لحظه باز شدن درب موزه آنجا باشید، میتوانید در کمترین میزان شلوغی و با آرامش بیشتری بازدید خود را انجام دهید.
با وجود محدودیت بالا در ساعات بازدید، خوشبختانه هزینه ورودی آن بسیار مناسب است. در مقایسه با اماکن گردشگری استانبول، نرخ ورودی موزه مولانا بسیار مقرون به صرفه بوده و هر فردی قادر به پرداخت آن است. برای ورود به موزه مولانا و بازدید از آن، تنها کافیست ۱۰ لیره ترکیه بپردازید.
قونیه شهر کوچکی است و نسبت به استانبول، جاذبههای گردشگری بسیار کمتری دارد. در حقیقت موزه مولانا باعث شهرت قونیه شده است. اما با این وجود بهتر است بعد بازدید از موزه مولانا ، سری به موزه باستان شناسی قونیه نیز بزنید. موزهای که در یک کیلومتری آن قرار دارد و دیدن آن خالی از لطف نیست.
همچنین مدرسه کاراتای یکی دیگر از جاذبههای دیگر شهر قونیه به شمار میآید که میتوانید از آن بازدید نمایید. در ضمن حتما باید سری به مسجد علاءالدین بزنید و سفر خود را به قونیه کامل کنید. مسجدی که در فاصله کمی از موزه واقع شده و برای بازدید از آن لازم نیست زمان زیادی را صرف نمایید.
آدرس موزه مولانا : ترکیه، قونیه، کاراتای، مولانا سیدی، عزیزیه ماه، موزه مولانا
اگر قصد عزیمت به قونیه را دارید، میتوانید هم از ایران با پرواز مستقیم و هم از استانبول اقدام کنید. برخی مسافران بر این باور هستند که قونیه به اندازه کافی جاذبه توریستی دارد که چند روز سفر را کاملا پوشش دهد. اما برخی دیگر بخشی از سفر استانبول خود را به قونیه اختصاص میدهند. معمولا پرواز تهران به قونیه ارزانقیمتتر از پرواز تهران به استانبول است. به همین دلیل اگر قصد دارید تا تنها از قونیه بازدید کنید، باید بلیت پرواز مستقیم تهران به قونیه را رزرو نمایید. اما داخل استانبول هم با یک پرواز نیم ساعته میتوانید به قونیه برسید.
البته از استانبول تا قونیه خط راه آهن فعالی نیز وجود دارد که میتوانید از آن استفاده کنید. اما استفاده از قطار با وجود اینکه مقرون به صرفه است، بسیار زمانبر خواهد بود و شما را از برنامههای سفر خود عقب میاندازد. به هر صورت از هر طریق که خودتان را به قونیه رساندید، باید بدانید که چطور به موزه مولانا بروید.
جالب است بدانید که جلوی درب خروجی فرودگاه، ایستگاه قطار و ایستگاه اتوبوس در قونیه، تاکسیهایی وجود دارند که شما را مستقیم به موزه میرسانند. موزه مولانا آنقدر مشهور است که اصلا لازم نیست به دنبال آن بگردید. از هر جای شهر که سوار بر هر نوع وسیله نقلیه شوید و تنها بگویید «موزه مولانا»، کمتر از سی دقیقه به آنجا خواهید رسید. پس لازم نیست که نگران گم کردن آدرس باشید.
استان فارس یکی از کهنترین نواحی گردشگری و باستانی ایران است. این استان در نقطه نقطه خود، بناهایی تاریخی و کهن به یادگار دارد که نشان از اهمیت و قدمت این منطقه در ادوار گذشته است. کاخ اردشیر بابکان در شهرستان فیروزآباد، یکی از همین بناهای تاریخی است. فیروزآباد از مهمترین مناطق عشایری کشور است که با زیباییهای طبیعی و آثار تاریخی باشکوه همانند مرواریدی ارزشمند، در استان فارس میدرخشد. امروز میخواهیم دست در دست سفرزون به کاخ اردشیر بابکان و شهرستان فیروزآباد سری بزنیم:
کاخ اردشیر بابکان، یکی از آثار باستانی برجایمانده از دوران حکومت ساسانیان است که از نظر معماری و نوع ساختار آن، به عنوان یکی از آثار ارزشمند ایران باستان به شمار میرود. این کاخ که در استان فارس، سه کیلومتری شهرستان فیروزآباد قرارا گرفته است، مهمترین اثر تاریخی فیروزآباد است. کاخ اردشیر در سال ۱۳۱۰ در فهرست آثار تاریخی کشور به ثبت رسید و به تازگی در فهرست میراث جهانی یونسکو نیز ثبت شده است.
برخی از پژوهشگران معتقدند که هر بنای مهمی که در کنار آب ساخته میشده، محلی برای پرستش آناهیتا (الهه آب) بوده است. بنابراین، این بنا کاخ نبوده، بلکه کاربری آن آتشکده است. با این حال بعضی اسناد به دست آمده نیز، احتمال کاخ بودن بنا را تایید میکنند. استاد پیرنیا، یکی از باستانشناسان معروف کشور، گفته است که بسیاری از باستانشناسان غربی در تلاش هستند تا این آتشکده را یک کاخ معرفی کنند، در حالی که از نظر من این بنا، مشخصهها و فضاهای مورد نیاز یک کاخ را در خود ندارد. همچنین ممکن است قرارگرفتن این کاخ در کنار چشمه « قمپ آتشکده » علت این باشد که کاخ اردشیر بابکان را آتشکده فیروزآباد نامیدهاند. آتشکده فیروزآباد بزرگترین آتشکده فارس است و درنوشتههای گذشتگان بعنوان آتشکده اعظم شناخته میشود. عدهای از باستانشناسان این بنا را همپای تخت جمشید میدانند، زیرا که تختگاه ومحل اقامت رسمی اردشیر بابکان (بنیانگذار سلسله ساسانی) بوده است.
فیروزآباد، که در قدیم به آن شهر گور میگفتند، شهری بزرگ با حصاری عظیمی بوده که نسبت به زمینهای اطرافش در گودی قرار داشته است. زمانی که اسکندر به سرزمین پارس حمله کرد، به دلیل اینکه نتوانست به حصار شهر رخنه کند، مسیر آب رودخانهای که از کوه جاری بود را به سمت شهر تغییر داد و این شهر را به یک دریاچه تبدیل کرد. این دریاچه قرنها باقی بود تا این که اردشیر، با تمهیداتی، آب دریاچه را تخلیه کرد و شهر جدیدی به جای شهر گور بنا نهاد. از آن پس، این شهر را « اردشیر خوره » نامیدند. « اردشیر خوره »دوباره در زمان حمله اعراب به ایران ویران شد. پس از تسلط عضدالدوله دیلمی بر اعراب، حاکم این شهر، به آبادانی شهرهمت گماشت و از آن به بعد این شهر فیروزآباد خوانده شد. کاخ اردشیر بابکان، قدمتی هزار و ۸۰۰ ساله دارد و در سال ۲۲۴ میلادی، به دست اردشیر بابکان ساخته شد. این کاخ یکی ازمهمترین بناهای ساخته شده در آن دوران در جهان است.
این عمارت با زیربنایی نزدیک به ۱۰۴ در ۵۵ متر طراحی شده است. ساختمان این بنا، از سه قسمت تشکیل شده است که عبارتند از: یک ایوان مرتفع، سه تالار تو در توی گنبددار و حیاطی با دو ایوان و تالارهایی درکنار آن. ایوان اصلی از راه پلکانی به برکه نزدیک کاخ متصل بوده است. یکی ازنکات زیبا و حیرتانگیز درمعماری این عمارت، بهکارگیری مصالح لاشه سنگ و گچ است که درزمان خود بسیار مهم و باشکوه بوده است. این کاخ نخستین بنای دوره ساسانی است که برای آن ایوان و گنبد درنظر گرفتهاند.
استفاده از سنگهای نیمهتراش میخکی درساخت قسمتهای مختلف کاخ، نمونهای از سبک وسیاق استادان ایرانی دوران ساسانیان به حساب میآید. تزئینات گچبری بسیار زیبا و چشمنواز این عمارت نمونهای از بهکارگیری فنون و مهارتهای ناب ایرانی است، که هر بیننده را به تحسین وامیدارد. استحکام این تزئینات به قدری است که همچنان پس از گذشت هزار و ۸۰۰ سال، هنوز قسمتهایی از آن، به خصوص دربالای دیوارهای درونی باقی مانده است.
در بخش بالای اینوانچهها و همچنین درگاهها، گیلوئیهایی به سبک درگاههای مجموعه تخت جمشید تعبیه شده است. دربخش شرقی کاخ اردشیر بابکان ، چهار عمارت گنبدیشکل با اجرای فیلپوش نظیر عمارتهایی که در قلعه اردشیر است قابل مشاهده است. سقف گنبدها در دایرهای به قطر یک متر باز است.
از بیرون بر دیوارههای بخش شمالی، چشمهای جوشان دیده میشود که استخری طبیعی جلوی این چشمه پدیدار شدهاست. ورودی از کنار دیوار شرقی کاخ میگذرد که از دلایل آبادانی شهر گور و کاخ ساسانی به شمار میرود. در خارج از کاخ، در فاصلهای نه چندان دو، به آتشدانی خواهیم رسید که به نظر میرسد برای انجام مراسم مذهبی درست شده است. از دید بسیاری ازمردم آن عهد، وجود چهار عنصر آب، آتش، خاک و باد ازمزایای بینظیر این مکان بوده است.
استفاده از سنگهای میخکی در پایهی بنا، ایوانها و راهروها را میتوان مزیتی بر کاخ سروستان دانست. دیوارهای بیرونی کاخ، ستونهایی دارند که به طاق متصل است، این دیوارها پنجره ندارند و معماران، آنها را مانند دیوار قلعه و دژی مستحکم، ساختهاند.
عناصر بنیادین معماری کاخ اردشیر بابکان سالها بعد، درایران، درقالب معماری اسلامی به حیات خود ادامه داد. نقشه اصلی کاخ الهام گرفته از معماری دوره هخامنشیان است. کاخ دارای دو مجموعه معماری اداری و مسکونی است که جداگانه اما وابسته به هم است. کاخ اداری به سبک اشکانیان به ایوانی باز و بزرگ ختم میشود، اما سرسرای چهارگوش گنبددار که طاقبندهای سهکنج آن را میپوشاند، نوآوری اصلی معماران ساسانی است. این سرسرا، اتاق پذیرایی اصلی، تالار بار و تختگاه پادشاه بوده است.
برای پنهان کردن حالت خام و خشن ساختمان، درون و بیرون عمارت با گچ اندود پوشانده شده است. از تزئینات داخلی کاخ، چیز زیادی باقی نماندهاست. به نظر میرسد که ستونهای پیکرهمانند و گچبریهای ظریف قرنیزها نیز به تقلید از قرنیزهای سنگی تخت جمشید طراحی شده است. از ویژگیهای دیگر معماری حیرتانگیز این بنا، خیشخان (بادگیر) در دیوارهای آن به منظور جریان یافتن هوا در تالارها و اتاقها است.
استان فارس به عطر بهارنارنجهایش شناخته میشود و بهار، شاید بهترین فصل سفر به این استان باشد. تابستانها هم هوا شاید برای بازدید از یک بنای تاریخی در این منطقه بیش از حد گرم باشد. با این حال در تمام ایام سال، همه روزه از ساعت ۸ صبح تا ۶ بعد از ظهرامکان دیدن کاخ اردشیر بابکان وجود دارد. اگر در فصل مناسبی به فیروزآباد بروید و خوششانس باشید، ممکن است در مسیر به چادرهای ایل قشقایی بر بخورید. در این صورت میتوانید چند ساعتی را در کنار عشایر قشقایی بگذرانید و با آداب رسوم زیبایشان، بیشتر آشنا شوید. از آداب و رسوم جالب قشقاییها که ساکن این منطقه هستند، رقص چوبی (گروهی) زنان و مردان قشقائی است که درجشنها انجام میشود. چوببازی یا رقص « دَرْمَرو » نیزاز رقصهای زیبا و جالب آنهاست که مردان دو تا دو تا و به نوبت با آهنگ ساز و دهل، و با چوبهای کوتاه و بلندی که در دست دارند، با یکدیگر میرقصند و مبارزه میکنند.
اگر قصد اقامت دارید، هتل جهانگردی فیروز آباد در بهترین نقطه شهر زیبای فیروزآباد، گزینه خوبی است. در اطراف این منطقه اقامتگاههای بومگردی درجه یکی هم وجود دارد که میتواند حال و هوای لذتبخش زندگی، مانند عشایر یا روستانشینان استان را، به نحو احسن به شما منتقل کند.
اگر هم میخواهید پس از دیدنِ کاخ اردشیر بابکان برای عزیزانتان سوغات بخرید، بهترین گزینه صنایع دستی فیروزآباد است. جاجیم، قالی، گلیم، گبه، چنتهبافی، خورجینبافی، شیشه درمه و وارونهچینی از صنایع دستی این شهراست که حتما مورد توجه شما قرار میگیرد. حلوا ارده، روغن حیوانی و ارده نیز از دیگر سوغات فیروز آباد است.
دیدنِ یکی از مهمترین بناهای دوران ساسانی، برای همه ما ایرانیها میتواند تجربهای ناب و آموزنده باشد. برای این بازدید، حتما بیش از یک ساعت زمان بگذارید و وسایل لازم ضروری را به همراه داشته باشید؛ چرا که در اطراف کاخ، امکانات رفاهی زیادی وجود ندارد. نکته دیگر اینکه، این تجربه را با بهکارگیری همه جانبه آداب گردشگری مسئولانه زیباتر کنیم. مراقب باشیم تا رفتار ما آسیبی به این بنای تاریخی و محیط پیرامونش وارد نکند.
مساجد و مصلاها به عنوان محلهایی برای عبادت و برپایی نماز، اهمیت خاصی در کشورهای مسلمان دارند. علاوه بر منزلت و جایگاه این مکانهای مذهبی در میان مسلمانان، معماری خاصی که در ساخت آنها استفاده میشود و شکوه و زیباییشان، آنها را در شمار بخشهای پربازدید گردشگران مسلمان و غیر مسلمان قرار میدهد. ایران نیز از این امر مستثنی نیست. امروز میخواهیم شما را به گوشهای از پایتخت ببریم و مصلای بزرگ و معروف آن را که با نام مصلای امام خمینی نیز شناخته میشود، به شما معرفی کنیم. وسعت زیاد مسجد مصلی تهران و ظرفیت پذیرش جمعیت بسیار بالایی که دارد، باعث میشود در ایام مختلف سال میزبان انواع رویدادها و فعالیتهای فرهنگی، آموزشی، مذهبی، سیاسی و… باشد. در این سفر کوتاه همراه سفرزون باشید تا با هم از بخشهای متنوع آن دیدن کنیم و در مورد آن بیشتر بدانیم.
پیش از ساخت مسجد مصلی تهران ، تحقیقاتی برای انتخاب محل مناسب انجام گرفت و زمینهای عباس آباد به جهت دسترسی آسان و ویژگیهای مثبت دیگر مورد تأیید قرار گرفت. بدین ترتیب زمینی بسیار بزرگ به مساحت ۲۱۰ هکتار به ساخت این مجموعه اختصاص یافت. بخشهایی که تاکنون به بهرهبرداری رسیده، در مرکز این اراضی و در فضایی به مساحت ۶۳ هکتار ساخته شدهاند. این بخش بیش از همه به مسجد و فضاهای عبادی اختصاص دارد. در شمال مجموعه، بزرگراه رسالت، در شرق آن خیابان شهید قنبرزاده، در جنوب خیابان شهید بهشتی و در غرب آن بزرگراه شهید مدرّس قرار گرفته است.
سال ۱۳۶۱ نخستین باری بود که در مورد ایجاد مصلایی در تهران صحبت به میان آمد. هدف، ساخت مصلایی بزرگ، جهت گردهماییهای مذهبی و فرهنگی بود که گنجایش جمعیتهای چند صد هزار نفره را داشته باشد. در ابتدای امر، گزینههای مختلفی برای محل اجرای این پروژه پیشنهاد گردید. گزینههایی نظیر پادگان حر (در خیابان کارگر جنوبی، میدان حر)، پادگان ولیعصر (در میدان سپاه، خیابان خواجه نصیرالدین طوسی)، پارک لاله (واقع در بلوار کشاورز) و اراضی که در شمال میدان آزادی قرار داشتند. هر یک از این گزینهها بنا به دلایلی رد شدند. در نهایت تصمیم گیرندگان به این نتیجه رسیدند که زمینهای عباسآباد به دلیل مجاورت با چندین بزرگراه مهم و اصلیِ پایتخت، امکان دسترسی آسان و مزایای دیگر، بهترین مکان برای پیادهسازی طرحِ مصلی است.
بعد از تعیین محل مناسب، اقدامات اولیه نظیر خرید زمین انجام گرفت و از تعدادی مهندسِ با تجربه و کاردان دعوت به عمل آمد تا نظرات و پیشنهادات خود را در خصوص نقشهی این مجموعهی عظیم، مطرح نمایند. با جمعبندی ایدههای صاحبنظران و نظرسنجی که از مردم و مسئولان صورت پذیرفت، گامها و برنامههای اولیهی پروژه درکتابچهای با عنوان «برنامهی مصلای بزرگ تهران» گردآوری و توسط رئیس جمهور وقت و امام جمعهی تهران تأیید شد.
پس از توقفی سه ساله، در سال ۱۳۶۴ مسابقهای برگزار گردید که در آن از معماران مجرب و دارای صلاحیت خواسته شد تا طرحهای پیشنهادی خود را ارائه کنند. این مسابقه، شرکتکنندگانی از کشورهای خارجی همچون هلند، ژاپن، پاکستان و سوریه را نیز شامل میشد. اگرچه هیچ طرحی به عنوان نمونهی کامل و نهایی انتخاب نشد اما ایدهها و نتایجی که از این مسابقه به دست آمد، کمک شایانی به تهیهی نقشهی اولیهی مسجد مصلی تهران نمود. این نتایج در اختیار دو استاد معماری به نامهای «دکتر لطیف ابوالقاسمی» و «دکتر پرویز مؤید عهد» قرار گرفت و در نهایت با پذیرش و تأییدِ طرحِ دکتر مؤید عهد در سال ۱۳۶۵، این پروژه وارد مرحلهی اجرا شد. اما به دلایلی همچون دریافت هزینههای بسیار بالا توسط شرکتهای مشاور بار دیگر متوقف گردید. اجرای پروژه در سال ۱۳۶۹ از سر گرفته شد و تاکنون بخشهای زیادی به آن اضافه شده است، اما پس از گذشت حدود ۳۰ سال، هنوز هم کار ساخت آن ادامه دارد.
مجموعهی مصلی، علاوه بر استفاده از معماری ایرانی و نیز معماری اسلامی که قرنهاست در ساخت مکانهای مذهبی مسلمانان رایج است، از عناصری که روایتگر تاریخ معاصر ایران باشد نیز بهره میبرد.
بر اساس طرح ارائه شده توسط دکتر مؤید عهد، مصلای تهران یک محور اصلی دارد. این بخش طولانیترین محور مجموعه بوده و تمامی بناهای احداث شده در آن، یا در جهت قبله قرار دارند و یا بر آن عمود هستند. مسجد مصلی تهران از هفت گنبد، ۱۲ صحن و ۱۴ گلدسته (مناره) تشکیل شده، که تاکنون دو مناره (بلندترینِ آنها) به مرحلهی اجرا رسیده است. این دو مناره ارتفاعی ۱۳۵ متری دارند و درون هر یک از آنها پلههایی به شکل مارپیچ با آسانسوری در وسط، تعبیه کردهاند. در مجموع پنج ورودی دارد (با نامهای رسولالله، امیرالمؤمنین، فاطمهالزهرا، امام حسن و امام حسین)، که در طرحِ هر کدام از این ورودیها، دو مناره، یک گنبد و یک ایوان در نظر گرفته شده است.
در معماری بخشهای مختلف مسجد مصلی تهران، اشارات مذهبی همچون، ارتفاع ۶۳ متری گنبدی که بر فراز مسجد جامع ساختهاند (به نشانهی سالهای عمر پیامبر اسلام) و ارتفاع ۷۲ متری ایوان بزرگ مصلی (اشاره به تعداد شهدای کربلا) دیده میشود.
فضاهای سبز، حوضها و آبنماهای زیبایی نیز در طراحی مصلی تهران گنجانده شدهاند تا فضای دلپذیر و روحنوازی در مجموعه ایجاد کنند. حوض بزرگ مرکزی مصلی مساحتی بالغ بر دو هزار و ۵۰۰ متر مربع دارد.
همانگونه که پیش از این گفتیم در طول سه دهه، بناها، فضاها و محوطههای مختلفی در مرکز مجموعه ساخته شده است که در ادامه به توضیح مهمترینِ آنها خواهیم پرداخت.
در قلب مصلای تهران ، مسجد جامع مصلی واقع شده است. این مسجد یک گنبد بزرگ دارد و دو گلدستهی ۱۳۵ متری در دو سوی آن قرار گرفتهاند. این گلدستهها جایگاه دوم بلندترین گلدستههای دنیا را به خود اختصاص دادهاند. گنبد مسجد جامع نیز با قطر ۵۴ متر و بلندی ۶۳ متر، بزرگترین گنبد بتنی را در میان مساجد سراسر جهان دارد.
این ایوان، سازهای با طراحی نوین به ارتفاع ۷۲ متر است که دهانهای ۱۱۰ متری دارد. این سازهی کمنظیر، بزرگترین ایوان دنیاست که طراحی و رساندنِ آن به مرحلهی آغازینِ اجرا، حدود شش سال به طول انجامیده است.
شبستانهای پنجگانه، جهت برپایی نماز و به طور خاص، نماز جمعه بنا شدهاند. این شبستانها در ضلع شمالیِ صحن مرکزی قرار دارند. مساحت این بخش، ۵۲ هزار متر مربع است و ظرفیت حضور ۱۰۰ هزار نمازگزار را دارد. در نماهای داخلی و خارجی شبستانهای پنجگانه، کتیبههایی دیده میشوند که آیات قرآن، احادیث و دعاهای مذهبی با خطوط زیبای نستعلیق، ثلث و نسخ بر روی آن نقش بستهاند.
در جنوب شبستان چهارم، محراب زیبایی را مشاهده خواهید کرد که با آیههای قرآن و احادیث و دعاها پوشانده شده و برای تزئین آن از نقوش اسلیمی و ختایی استفاده گردیده است. این محراب ارتفاعی حدود ۱۰ متر دارد.
رواق غربی مسجد مصلی تهران با مساحتی بالغ بر ۳۴ هزار متر مربع و رواق شرقی آن با مساحت ۵۵ هزار متر مربع، فضاهای سرپوشیدهای هستند که بخش بزرگی از آنها به مرحلهی اجرا رسیده است.
صحن غربی در حقیقت نوعی ورودی برای شبستانها به حساب میآید و در جهتهای شمال و غرب آن، پلههایی وجود دارند که بخشهای بالایی مجموعهی مصلی را به شبستانها متصل میکنند.
این رواق، همراستا با شبستانهای پنجگانه و به صورت مجموعهای از قوسهای شلجمی ساخته شده است تا ورود و خروج از طریق آنها صورت پذیرد. تزئینات و کاشیکاریهای زیبا و چشمنواز، از ویژگیهای قابل توجه این بخش است.
مسجد مصلی تهران ، مجموعهای بزرگ با ظرفیت حدود نیم میلیون نفر است. در اینجا علاوه بر برپایی نماز جمعه و نمازهای روزانه، انواع مختلفی از رویدادها، مراسم و گردهماییهای داخلی و حتی بینالمللی، برگزار میگردد که نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران یکی از آنهاست. در این مجموعه، سالنهای متعدد، آمفیتئاتر و فضاهای وسیعی را به انواع فعالیتهای فرهنگی، دینی، آموزشی، سیاسی و … اختصاص دادهاند.
از هر نقطهی تهران میتوانید به آسانی، با وسیلهی شخصی خود یا وسایل نقلیهی عمومی همانند تاکسی، اتوبوس و مترو خود را به مجموعهی مصلی برسانید. ایستگاه مصلی و شهید بهشتی، نزدیکترین ایستگاههای مترو به مصلی هستند.
کوشک مصری ، جایی است در تهران، شهر شلوغ، شهر پر رفت و آمد، شهری با هفتاد و دو ملت. شاید در نگاه اول سخت باشد تا در میان این خیابانهای پر ترافیک و این ساختمانهای سر به فلک کشیده در شمال و پراکنده در سطح شهر، جایی را پیدا کرد که شناسنامهای از این شهر پرجمعیت ارائه دهد؛ جایی که با دیدن آن، بتوان سر از هویت این شهر هزارچهره درآورد. مگر میشود شهری با این وسعت و قدمت جایی نداشته باشد که روح قدمت را بتوان در آن یافت. پایتخت قاجاریان از همان آغاز سلطنت قاجار و بعد دوران پهلوی اول و دوم و بعد از انقلاب اسلامی، با سرعتی سرسامآور دچار انفجار شهری شده است و هر دوره علامتی از خود برای نسلهای بعد به یادگار گذاشته تا با سرک کشیدن در آن بتوان به گذشته تهران و آنچه بر آن رفته، پی برد.
بیشک یکی از این پنجرههای رو به تاریخ، خیابانی سنگفرش از شرق به غرب با نام خیابان شهید عبدالحمید کوشک مصری است. خیابانی که از یک سو به خیابان شلوغ و پررفتوآمد فردوسی میرسد و از سویی دیگر به خیابان سی تیر منتهی میشود. خیابانی که بسیاری از رویدادهای مهم تاریخی، از جمله قیام سی تیر ۱۳۳۱ که منجر به سقوط قوام، نخست وزیر محمدرضا شد در این خیابان اتفاق افتاد. اما برگردیم به خیابان کوشک مصری. با گشت و گذار در این خیابان میتوانید تاریخچهای از معماری دروه قاجار را مشاهده کنید. این خیابان در قدیم و در زمان فتحعلی شاه قاجار، بخشی از میدان مشق بوده است. میدان مشق یکی از بزرگترین میدانهای نظامی تهران به شمار میرفت. برای گشت و گذار در این خیابان با سفرزون همراه شوید:
در اولین برخورد بعد از ورود به خیابان، شما با هتل بینالمللی فردوسی مواجه خواهید شد. هتلی زیبا و مجلل که مجسمه فردوسی، حماسه سرای عظیم ایران، زینتبخش ورودی آن است. این هتل ۴ ستاره دارای شش طبقه و ۲۳۰ اتاق با امکانات رفاهی بهروز برای آسایش مسافران است. اما امتیاز ویژهای که این هتل از آن برخوردار است و باعث میشود به انتخاب مناسبی برای گردشگران تبدیل شود، موقعیت مکانی آن است. این هتل در قلب اماکن تاریخی مهمی قرار گرفته است: موزه ایران باستان ، موزه آبگینه ، موزه سکه و جواهرات ، کاخ گلستان ، سردر باغ ملی و ساختمان تاریخی وزارت امور خارجه در فواصل بسیار نزدیک از این هتل قرار گرفتهاند. از ویژگیهای دیگر این هتل، قرار گرفتن در نزدیکی مترو است. تنها در کمتر از پنج دقیقه از ایستگاه امام خمینی میتوانید به این هتل دسترسی داشته باشید. استخر، سونا، سالن بدنسازی، سالن ماساژ،تونل بخار سرد از دیگر امکانات تفریحی برای میهمانان این هتل است.
یکی از هولناکترین زندانهای تاریخ ایران که اکنون تبدیل به موزه شده است. این موزه ابتدای خیابان یارجانی در خیابان کوشک مصری قرار گرفته است. موزه عبرت (زندان سابق ساواک) به دستور محمدرضا شاه پهلوی برای زندانی کردن و شکنجه مخالفان رژیم شاهنشاهی ساخته شده است. ساختمان مدور و چندطبقه این زندان، شکلی ترسناک به این موزه داده است. داخل سلولهای این زندان میتوانید مجسمه پیکرههای زندانیان معروفی را که در تاریخ مبارزات انقلاب اسلامی به سر بردهاند، مشاهده کنید. تعداد قابل توجهی عکس هم از زندانیان به دیوارههای سلولها نصب شده است.
این ساختمان با طراحی برگرفته از نقوش تخت جمشید، در این خیابان تاریخی جلب توجه میکند. رضا شاه پهلوی در سال ۱۳۱۵ این ساختمان را برای ادراه شهربانی سابق تأسیس کرد. ساختمان سه طبقه و زیربنایی در حدود ۲۱ هزارمتر دارد. با اینکه معماری این ساختمان از اصول معماری مدرن استفاده کرده است، اما در تزیینات خارجی از عناصر معماری ایران باستان استفاده شده است. بطور مثال پلکانهای ورودی دو طرف از معماری کاخ آپادانا الگو گرفته است. معماری ارمنی به نام گابریل گورکیان طراحی این ساختمان را به عهده داشته است. تا سال ۱۳۸۱ این ساختمان در اختیار نیروی انتظامی بود که در آن زمان وزارت امور خارجه این ساختمان را از نیروی انتظامی خرید و کاخ شهربانی تبدیل شد به ساختمان شماره ۹ وزارت خارجه.
میتوان گفت عمارت قزاقخانه قدیمیترین ساختمان اداری شهر تهران در دوران معاصر است. این ساختمان روبروی سر در باغ ملی واقع شده است. مظفرالدین شاه قاجار در سال ۱۲۸۰ قمری، دستور ساخت آن را داد و در زمان ناصرالدین شاه، این ساختمان تکمیل شد.
یکی از زیباترین بناهای موجود در خیابان تهران بی شک بنای معروف به سردر باغ ملی است. این بنا در نزدیکی کاخ شهربانی قرار دارد و دروازه ورودی نظامیان میدان مشق محسوب میشد. معماری این بنا تلفیقی از سبکهای ایرانی و اروپایی است. در تزیینات آن از کاشیها و کتیبههای زیبا و خوش نقش ونگار ایرانی استفاده شده است. گویا از آن سردر به عنوان جایگاه دیدهبانی و نقارهزنی استفاده میشده است.
در کنار تمام اماکن تاریخی این خیابان جذاب،مکانهایی دلپذیری هم برای استراحت و صرف نوشیدنی و خوراکی وجود دارد. کافه ملک در انتهای خیابان کوشک مصری یکی از این کافههاست. در خیابان ۳۰ تیر هم فضایی جذاب و دیدنی از چرخها و دکههای غذاخوری و سرو نوشیدنی برای استفاده رهگذران و گردشگران تعبیه شده است.